دل من تنها بود
دل من هرزه نبود...
دل من عادت داشت،
که بماند یک جا به کجا؟!
معلوم است،به در خانه تو!
دل من عادت داشت
که بماند آنجا،پشت یک پرده توری
که تو هر روز آن را به کناری بزنی...
دل من ساکن دیوار و دری
که تو هر روز از آن می گزری
دل من ساکن دستان تو بود
دل من گوشه یک باغچه بود
که تو هر روز به آن می نگری
راستی ،دل من را دیدی...؟!!
نظرات شما عزیزان:
مریم 

ساعت9:23---4 مرداد 1391
قشنگ بود فقط "می گزری" رو با این "ذ" می نویسن.امان از دست این زبان فارسی!!!!!.gif)
.gif)