قطره های اشکم
با نفس های باد!
رقص کنان میریزند
بر جاده های همیشه خالی زندگیم...!
و زندگی با دستانی گره کرده
میکوبد بر پل هایی که ساخته ام
برای فرار از تنش های تلخ آینده..
برای سفر به گذشته!
اما وجود من بی خبر از اینکه
گذشته...
آینده ای بود برای گذشته های گذشته ام
گذشته ای که نمیدانم
آینده آینده اش در این گرداب زندگی
چه میشود...!!
نظرات شما عزیزان:
چ گذشته تو گذشته شد